ترک من چون جعد مشکین گرد کاکل بشکند
لاله را دل خون کند،بازار سنبل بشکند
ور خرامان سرو گلبارش کند میل چمن
سرو را از پا دراندازد ،دل گل بشکند
تا هلال ابروی جانان ز چشمم دور شد
اندر این ره سیل ها باشد که صد پل بشکند
چون نسیم صبحگاهی پرده ی گل بر درد
خار غم اندر دل مجروح بلبل بشکند
حافظا این سّر وحدت را ز دست خود مده
تا خیال زهد و تقوا را توکل بشکند
منبع::حافظ نسخه ی قدسی
نظرات شما عزیزان: