خبری بزرگ، آمد که اسد امام دین است
تو بپرس از دل خود ،که جواب او همین است
بجز از ولایت او ((طُرقاً جَزعَ ظلوماً ))
((وَ صراطه و هوَ الحق))به یقین که این چنین است
به نوای ((یَومُ أکمَل)) شده دین دوست ((أجمَل))
((فتبارکا بِالرَبّی))که خدای عالمین است
چه مقام کبریایی و چه عزتی که این شاه
سبب قبول ابلاغ رسالت از امین است
((ضَرَبَ اللهُ حجاراً ))به کسی که دشمنش شد
((عجباً عجیبُ جِدّاً))که جزای کفر،این است
دو فرشته ی مقرب به گداییش موظف
که گدای او پناهنده ی حصن آهنین است
(( لَوْ أحَبَّه و جِبالاً لَتَهافت سریعا))
خود یار گفته این را نه کسی که اهل کین است
نزن ای طلا خودت را به محک ،که بی ولایش
تو که رو سیاه و الماس،کم از خاک زمین است
((بأبی أنتَ و اُمّی)) شده ذکر بندبندم
چه کنم که نام این شیر خدا به لب طنین است
همه از محبت اوست که شعر ناب عاشق
به همین ضعیفیِ خود چه عزیز و دلنشین است