دایم الوصف تو هستم که تو هستی گِل ما
به خدا مـثل تو کس جا نکند در دل ما
رحمت حضرت حق بیشتر از این چه کند
که گره داده به خاک کف پایت گِل ما
وای بر ما اگر از شعله ی عشقت ،ای شمع
نشود روشنی و شور شعف شامل ما
یاوه این شعر نباشد که به دلداری روح
شده توصیف تو سلطان سخا حاصل ما
شوم بختم اگر ای شاه بگویی، یک روز
شده ای عزل ، تو از مرتبه ی سایل ما
حکمت و علم دو شهرند و تو دروازه یشان
لطف کن جا بده در هر دوی آن منزل ما
یاد و مدح تو فقط ذکر زبان باید بود
یا کسادست همه کاسبی محفل ما
دست پر مهر تو هر عیب کند فضل و ،فضول
عیب جویی کند از صاف دل فاضل ما
روی عشق از رخ خونین تو رنگین شد و ما
عاشقانیم و تویی شاه دل قابل ما